سمپادي ها

سمپادي ها

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از وبلاگ راضی باشیدواگر عضو بشوید مطالب بهتری در اختیار شما می گذاریم.آدرس انجمن من:arman4444.loxblog.com/froum

نويسندگان

آخرین مطالب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 348
بازدید کل : 12558
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


پروین اعتصامی

پروين اعتصامي

  خانم رخشنده اعتصامي مشهور به پروين اعتصامي از شاعران بسيار نامي معاصر است. وي در روز 25 اسفند 1285 خورشيدي در تبريز بدنيا آمد. تحصيلات ادبي و عربي را نزد پدر آموخت و به تحصيلات عاليه خود در دانشگاههاي معتبر ادامه داد. در جشن فارغ التحصيلي خود خطابه زن و تاريخ را ايراد كرد (خرداد سال 1303 خورشيدي) كه بسيار مورد توجه و تشويق واقع گرديد. پروين همواره به تكميل فنون مختلف نزد پدر خود اشتغال داشت و از آنجا كه اعتصام الملك (پدر وي) از دانشمندان و اديبان نامور بود در راه پرورش استعداد وي، كه از هفت سالگي شروع به سرودن نموده بود، كمك شاياني كرد. اين شاعره پر احساس در سال 1313 ازدواج كرد ولي اين وصلت ديري نپائيد و منجر به جدايي گرديد.

بعد از آن واقعه تأثيرانگيز پروين مدتي در كتابخانه دانشسراي عالي تهران سمت كتابداري داشت و به كار سرودن اشعاره ناب خود نيز ادامه مي داد. تا اينكه دست اجل گريبان او را در 34 سالگي گرفت در حالي كه بعد از آن سالها مي توانست عالي ترين پديده هاي ذوقي و فكري انساني را به ادبيات پارسي ارمغان نمايد. بهرحال در شب 16 فروردين سال 1320 خورشيدي به بيماري حصبه در تهران زندگي را بدرود گفت و پيكر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگي بخاك سپردند.

قريحه سرشار و استعداد خارق العاده پروين در شعر همواره موجب حيرت فضلا و دانشمنداني بود كه با پدرش محشور بودند. به همين جهت برخي بر اين گمان بودند كه آن اشعار از او نيست. پروين اعتصامي بي ترديد بزرگترين شاعر زن ايراني است كه در طول تاريخ ادبيات پارسي ظهور نموده است. اشعار وي پيش از آنكه بصورت ديوان منتشر شود در مجله دوم مجله بهار كه به قلم پدر والا گهرش مرحوم يوسف اعتصام الملك انتشار  مي يافت چاپ مي شد (1302 ـ 1300 خورشيدي) ديوان اشعار پروين اعتصامي كه شامل 6500 بيت از قصيده و مثنوي و قطعه است تاكنون چندين بار به چاپ رسيده است.

مقدمه ديوان به قلم شادروان استاد محمد تقي ملك الشعراي بهار است كه پيرامون سبك اشعار پروين و ويژگيهاي اشعار او نوشته است.

عمر پروين بسيار كوتاه بود، كمتر زني از ميان سخنگويان اقبالي همچون پروين داشت كه در دوراني اين چنين كوتاه شهرتي فراگير داشته باشد. پنجاه سال و اندي است كه از درگذشت اين شاعره بنام مي گذرد و همگان اشعار پروين را مي خوانند و وي را ستايش  مي كنند و بسياري از ابيات آن بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاري گشته است. شعر پروين شيوا، ساده و دلنشين است. مضمونهاي متنوع پروين به باغ پرگياهي مانند است كه به راستي روح را نوازش مي دهد. اخلاق و همه تعابير و مفاهيم زيبا و عادلانه آن چون اختري تابناك بر ديوان پروين مي درخشد چنانكه استاد بهار در مورد اشعار وي مي فرمايند در پروين در قصايد خود پس از بيانات حكيمانه و عارفانه روح انسان را به سوي سعي و عمل اميد، حيات، اغتنام وقت، كسب كمال، همت، اقدام نيكبختي و فضيلت سوق مي دهد. سرانجام آنكه او ديوان خوبي و پاكي است.

 

در ایـن روزها یکی از یاران گلدسته ای از گلهای نو شکفته به دستم داد و منـتـی بــر مـن نهاد . دستـم از آن مـلـون گشـت و دامــنم مشــک آگـــین گشت . بوی گل چنان مستم کرد که دانم از دست برفت این گلدسته و تحفه روح نــواز عبارت بود از قصاید و قطعات شاعره سخن سنج و شیرین زبان معاصر خـــانم پروین اعتصامی که به تازگی به زیور طبع آراسته و نخستین بار مباشر چاپ آن دیوان حقیر را بــــه مطالعه آن آشنا ساخت . قصاید او رنگ و بویی از قصاید ناصر خسرو دارد و در ضمن آنــهـا ابـیـــاتی که زبان شیرین سعدی و حافظ را به یاد و خاطر انسان می آورد.

خـانم پـروین در مکـتـب تـربیـت پـدر دانشـمـنـد و فـاضـل خـود آقـــای یوسف اعتصامی آشتیانی ( اعتــصام الملک ) پرورش یافته و فارسی و عربی و ادبیات این دو زبان را از آموزگاران خصوصی درخانه فرا گرفته و زبان انگلیسی را در تهران در مدرسه آمریکایی دختران تحصیل کرده و آنرا به پایان رسانیده است .

در این مدت اشتغال و ساختن دیوانی با این زیباییها و با این آب و رنگ دلفریب خاصه با این بلاغت و فـــــصاحت و روانی و مزایایی که شمه ای از آن گوشزد گردید حتی کار مردان فارغ بال نیســـت تا چه برسد به مخدره ای که کمتر از درس و بحث فارغ بوده و شاید مشاغل خانوادگی بسیار نیز داشته است .

در ایران که ســـرچشمه سخن و فرهنگ است اگر شاعرانی از جنس مذکر پیدا شده اند که مایه حیرت اند جای تعجب نیست اما تا کنون شاعری از جنس مونث که دارای این قریحه و استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتـبـع و تـحقیـــق اشعاری چنین پر مغز و نیکو بسراید از نوادر مـــحسوب و جای بسی تعجب و شایسته هزاران تمجید و تحسین است .

خانم پروین به تــمام رموز و شرایط  شـاعری عـــمل کــــــرده است . اگر احیانا به قول نــــظامی عروضی دوازده هزار بیت شعر از اساتید حفظ نداشته باشد باز به قدری که وی را بـتوان با کلمات و اصطلاحات و امثال گذشتگان تا درجه ای که ضرورت دارد آشنا خواند آشناست .

شاید خواننده فـــهیم و سخن ســنــج از مـــا بپرسد پس شعرهای این شاعره درباره عشق که تنها چاشنی شعر است چه میــگوید ، آری نباید این معنی را از یاد برد زیرا هر چند شاعره مستوره را عزت نفس و دور بــاش عزت و عفاف اجازت نداده است که یک قدم در این راه بردارد اما باز چون نیک بــنــگری صــحیفه ای از عشق تهی نمانده است لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجــنون و شــــیریــــن و فــــرهـاد درس می دادند عشقی که جوریار و سوز و گداز فراق و زردی رخسار و هزاران افسانه دیگر جزء لاینفک آن می بود و عشقی که اتفاقا امروز مفهوم حقیقی خود را از دست داده و جز الفاضی چند بر زبان مقلدان مکتب پسین از آن بر جای نیست .

هـــنر بـــزرگ پروین در همین است که توانسته است این مفهوم بزرگ را همه جــا در گفتار خود بشــــــکلی جذاب و اسلوبی لطیف بپروراند و حقیقت عشق را مانند میوه پاک ومنزهی که از الیاف خشن و شاخ و برگ بیهوده و مسموم جدا ساخته باشند با صفای اثیر و رخشندگی نور و چاشنی روح بر سرباز سخن رواج دهد .

شاعره بزرگ پروین اعتصامی از شعرای نامی قرن حاضر است . وی در سال 1285 در تبریز تولد یافت و به سال 1320 در اثر بیماری حصبه بدرود حیات گفت . مدفنش در شهر مذهبی قم در جوار

حرم مطهر حضرت معصومه (س) می باشد

نمونه اي از اشعار پروين:

از زبان پروين براي سنگ مزارش:

اينكه خاك سيهش بالين است                        اختر چرخ ادب پروين است

گرچه جز تلخي از ايام نديد                         هرچه خواهي سخنش شيرين است

صاحب آنهمه گفتار امروز                          سائل فاتحه و ياسين است

دوستان به كه ز وي ياد كنيد                        دل بي دوست دلي غمگين است

خاك در ديده بسي جان فرساست                    سنگ برسينه، بسي سنگين است

بينيد اين بستر و عبرت گيرد                       هركه را چشم حقيقت بين است

هر كه باشي و ز هرجا برسي                      آخرين منزل هستي اين است

آدمي هرچه توانگر باشد                          چو بدين نقطه رسد مسكين است

اندر آنجا كه قضا حمله كند                          چاره تسليم و ادب تمكين است

زادن و كشتن و پنهان كردن                        دهر را رسم و ره ديرين است

خرم آن كس كه در اين محنت گاه                  خاطري را سبب تسكين است.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





  • زیبا مد
  • عاربین